واسه دله خودم...

مینویسم شاید کمی آرام شوم...

واسه دله خودم...

مینویسم شاید کمی آرام شوم...

(۲)

بعد از مدتها دیشب تا صبح اشک ریختم. 

اشک ریختم برای همه چی. 

هم برای خوشی هایم و هم برای غم هایم. 

فکر کن اشک شوق و اشک غم با هم از چشمانم سرازیر شد. 

فکر کنم هر کدامشان یکی از دو چشمم را انتخاب کرده بودند و بی وقفه به روی گونه هایم می آمدند. 

حتی از من اجازه هم نگرفتند. 

صبح وقتی چشمانم را دیدم وحشت کردم. 

با اینکه دلیله گریه ی هر چشمم با دیگری فرق میکرد ولی هر جفتشان به مانند هم مجازات شده بودند و ورم کرده بودند. 

خیلی برای خودم جالب بود. 

پ.ن: خدا جونم خودم میدونم چند روزه پیش یه کار خیلی بد کردم ولی لطفا ببخشید. باشه؟ 

پ.ن: کاش هیچکدوم رو هیچوقت نمیدیدم. 

پ.ن: دلم سکوت داداشم رو میخواد.

نظرات 19 + ارسال نظر
سروش یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:32 ب.ظ http://biashian.blogsky.com/

این نیز بگذرد...

بله این نیز بگذرد.
ولی کی بگذرد فقط خدا میدونه.

سروش یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:50 ب.ظ

چرا ناراحتی؟ باور زندگی ارزش ناراحت شدن رو نداره...

بعضی مسایلش ارزش ناراحتیو داره ولی فکر کنم.

منا یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:57 ب.ظ http://8daily.blogsky.com/

سلام زهرا جون
بهتری؟یادت باشه هروقت غمگین شدی و خواسسی گریه کنی جلوی اشکات نگیر و بذار جاری بشن تا ابرهای دلتنگی دلت ببارن وقتی آسمون دلت صاف شد بلند شو و خودت را تو اینه ببین و به خودت لبخند بزن با همون چشای پف کرده و بینی قرمز!بخند تا دنیا بهت بخنده ببین بعد به چه آرامشی میرسی

چشم جلوی اشکامو نمیگیرم.

معصوم یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:23 ب.ظ http://www.escape1981.blogsky.com

ببین یه سری کارهائی هستند که آدم انجام میده ولی واقعاْ ‌زشت نیستند ، ناراحت می شیم چون درست بمون آموزش نداده اند ، بمون دروغ گفتند ...
یه سری چیزهائی هستند که انجام میدیم و هرگز به این فکر نمی کنیم که کارهای بدی هستند ...
بشین فکر کن ببین واقعاً بد بوده کارت یا نه...
اگر بد بود ، دیگه ناراحت نباش چون فایده ای نداره و تمام تلاشت رو بکن که اون رو و مثل اون رو دیگه تکرار نکنی..
و اگر دیدی بد نبود و آموزش ها غلط بودند یادت باشه این رو به یه نفر دیگه هم بگی که به واقعیت نزدیک تر بشه...
برای مثال : هنوز گاهی بعد از س.ک.س با همسرم احساس گناه می کنم و متنفر می شم از این آموزشهای اشتباه..

آموزش های اشتباه...
جالب بود.
باید بهش فکر کنم.

مینا یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:12 ب.ظ http://www.saeedvamina.blogsky.com

سلام زهراجونم
ایشالا بهتری؟؟
حال منم خیلی بده
ولی دارم ارتباطمو با خدا بیشتر میکنم
خیلی بهتر شده حالم
ولی کلا حالم بده
اونم دم امتحانا
اگهخواستی با هم درد و دل کینم
منتظرم
ممنون

مرسی مینا جونم.
خیلی خوبه که داری با خدا بیشتر دوست میشی گلم.

masi یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:52 ب.ظ http://sporty-girl.blogsky.com

باحالی از خودته خانومی

نه خیرم.
باحالی از نوشته های تووووو.

فرزاد کافه چی یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:54 ب.ظ http://cafepechpech.blogsky.com

خیلی وقته کار ماهم شده گریه... این روزگار نکبت با هیچکس وفا نداره... سر سازگاری هم نداره... حداقل واسه ما که نداشته!

کاملا باهات موافقم.

مینا یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:07 ب.ظ http://saeedvamina.blogsky.com/

منم لینکت کردم
ممنونم عزیزم

مرسی.

Smile To Me یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:10 ب.ظ http://www.xyz.blogsky.com

سلام سلام

ایول گریه!!!

بیخیال خدا بزرگه...می بخشه! من بهت قول میدم...حالا بخند!!!

هم خدا و هم بنده هاش لبخندو بیشتر دوست دارند!

واقعا؟
اگه خدا و بنده هاش خنده رو بیشتر دوست دارن پس چرا اشک آدم و در میارن آخه؟

خاطرات یک آتشنشان یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:40 ب.ظ http://firemanney.blogsky.com/

سلام
گریه کردن خیلی خوبه
هیچ وقت جلو گریه کردنتون رو نگیرید
و اگر لازم میبینین که بعضی وقت ها باید تنها باشین
هیچ مشکلی نیست
از اعضای خانواده بخواهین که شما را برای مدت کوتاهی تنها بذارن
----------------------
گریه کن.گریه قشنگه...!

گریه سهم دل تنگه...

گریه کن .گریه غروبه...!

گریه کن گریه غروره...!

مرهم این راه دوره...

خالی کن دلی که تنگه...

سر بده آواز هق هق...

گریه کن.گریه قشنگه.

گریه سهم دل تنگه...!
----------------------------------------
خوشحال میشم دفتر خاطراتم را برگ بزنین
آبتین

مرسی.
حتما به دفتر خاطراتت سر میزنم.

حامد یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:07 ب.ظ http://dakhmeh.blogsky.com/

اصولا خدا برای این خداست که می تونه ببخشه و می بخشه !!!
اینکه می تونی گریه کنی یه حسنه !!! خوش به حالت !!

مرسی.

فاطمه یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:29 ب.ظ http://my-god.blogsky.com/

شاید حق با تو باشه :(

:-(

masi یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:46 ب.ظ http://sporty-girl.blogsky.com

azizam manam linket kardam

مرسی.

فریبا دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:56 ق.ظ

سلام
من یه تازه واردم
اتفاقی اومدم اینجا
یه دور جزیی تو مطالبت زدم
خوشم اومد
یه غم خاصی تو نوشته هات هست خوب هم خوبن هم بد.

نمی تونم جدا باشم از این راهی که تقدیره

از این راهی که هر ساعت به دنبال یه تغییره

***

نمی تونم جدا باشم از این عقلی که زنجیره

از این احساس آزادی که زندونی تدبیره

***

نمی تونم جدا باشم از این فصلی که پاییزه

از این چشمای بی نوری که از بارون لبریزه

***

نمی تونم جدا باشم از این آغوش هرروزه

از این گرمای بی منت که می بخشه و می سوزه

***

نمی تونم جدا باشم از این قلبی که پر درده

از این سوسوی امیدی که شاید باز برگرده

***

نمی تونم رها باشم از این فکرای بیهوده

از این بغضای تکراری و این احساس فرسوده

***

منم لیلای بی مجنون که از اسمش گریزونه

نمی تونم جدا باشم از این اسمی که مجنونه

***

بیا بازم تو کاری کن نگو این عشق بیماره

نگو این فکر کابوسی و این دیوار آواره

***

بیا بازم کنارم تا که آغوشت پناهم شه

بذار این عشق نافرجام تاوان گناهم شه

***

نگو راهی ندارم جز همین راهی که تقدیره

خدایا خوب می دونم واسه بخشیدنم دیره

پس تو هم مثه من اینجا تازه واردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گربه تنها دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:25 ق.ظ http://devil-angel.blogsky.com

گریه آدم را سبک میکنه
اما خنده هم به آدم روحیه میده تا ظرفیتمون بره بالا
هر دو لازمه
من نمیتونم بگم یه دوستم اما سعی میکنم مثل یه دوست باشم
پس میام هم گریه ات را گوش میکنم و با خنده هات میخندم

مرسی.
در ضمن میتونی بگی یه دوستی.

دلارامی سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:05 ق.ظ http://delaram360.blogsky.com

گریه برهر درد بی درمان دواست.از قدیم اینو گفتن ولی من زاید بهش اعتقاد ندارم. حتی خود خدا هم دوست نداره تو گریه کنی چون خوش ستارالعیوبه. تو باید سعی کنی بیشتر نه همونقدر که گریه میکن بخندی تا توازن برقرار بشه. بخند تا دیا به رویت بخندد.

چشم. سعی میکنم توازن رو برقرار کنم.

جوووون سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:19 ب.ظ http://joooon.blogsky.com

این جمله فکرم رو مشغول کرده:
دلم سکوت داداشم رو میخواد
فضولیه اما فضول شدم که بدونم قضیه چیه
اگه بهم بگی به تو چه سوال نمیپرسم
اگه دوست داشتی و خصوصی نبود یه کوچولو برام توضیح بده

حتما واست توضیح میدم.

داریوش چهارشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:31 ب.ظ http://darima.blogsky.com

منم مدتها اشک ریختم. سرانجام متوجه شدم آدم هر چقدر هم ناراحت باشد باز می تواند آرزوهای شیرین داشته باشد. شروع به نوشتن آرزوهایم کردم و متوجه شدم از اشک ریختن و غم نامه نوشتن بیشتر آرومم می کنه. داستان کوچه را در وبلاگم بخوان من با این که ۳۹ سالم است به امید آن آرزو خوشحالم

حتما میام میخونم.

غزل.م پنج‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:48 ب.ظ http://www.ghazalepaeezi.persianblog.ir

برات آینده ای رو آرزو میکنم که گریه هات فقط از شوق باشه

منم واست همین آرزو رو دارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد