واسه دله خودم...

مینویسم شاید کمی آرام شوم...

واسه دله خودم...

مینویسم شاید کمی آرام شوم...

۱۰

نمیدونم بعضی از آدمای دور و برمون خسته نمیشن انقدر زود راجبه همه چی قضاوت میکنن. 

خسته نمیشن ازین که فقط منتظره یه کار خطا از یکی میشن تا در موردش هر جور که دوست دارن حرف بزنن؟ 

کاش حداقل یه نگاه هم به خودشون مینداختن تا ببینن خودشون خیلی بی عیب و نقصن؟ 

حداقل ببینن آیا خودشون اون ایرادیو که از بقیه میگیرن رو واقعا ندارن؟ 

اه. 

حالم به هم میخوره از آدمایی که فقط میخوان راجبه بقیه نظر بدن. 

تازه فکرم میکنن خیلی کاره جالب و با ارزشی دارن میکنن. 

مثله همین کسایی که هیچی از من و زندگیم نمیدونن و هی سعی دارن به من کمک کنن و راجبه من قضاوت کنن. 

حالم ازشون به هم میخوره. 

واقعا نمیدونم این حسه بدیو که دارمو چه جوری توصیفش کنم. 

 

پ.ن: آخه خدا جونم چی شد که اینجوری شد؟

نظرات 8 + ارسال نظر
علی اکبر دوشنبه 7 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 05:53 ب.ظ http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام
خوبی؟
از قدیم گفتن در دروازه رو میشه بست اما در دهن مردم رو نه .. یه موقع هایی خیلی حال بهم زن می شن .. ولی باید بی خیال باشی گوشت هم بدهکار نباشه .. اما باید سعی کنی تا جایی که میتونی جلو این آدمهای حال بهم زن کاری و یا حرفی نزنی ..

بی خیال اصلا نمیشه توصیفش کرد ..
میگن آب به جوی رفته دیگه بر نمی گرده .. از الان طوری رفتار کن تا اونجوری که باید در موردت حرف بزنن , حرف بزنن .. زیرکانه کار کن و سیاست رو چاشنی کارها و حرفهات کن .. با اینها باید مثل خودشون رفتار کنی ..
موفق باشی

ای بابا اینجور آدما در هر صورتی یه چیزی دارن که راجبت بگن به نظرم.

حمید دوشنبه 7 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:52 ب.ظ http://urag-sozi.blogsky.com/

سلام
وبلاگ خوبی داری
موفق باشی
به وبلاگ ما هم سر بزن اگه خوب بود تبادل لینک کنیم؟
نظرت چیه؟

نظره خاصی ندارم.

غزل.م سه‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:01 ق.ظ http://www.ghazalepaeezi.persianblog.ir

بذار هرچی می خوان بگن!

مگه میشه غزل؟

سروش سه‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 05:38 ب.ظ http://www.biashian.blogfa.com/

وای! چرا اینقد عصبانی‌ای؟ باور کن اصلن ارزششو نداره. بذار هرچی میخوان بگن، حقیقت که عوض نمیشه! تازه اگه زیاد حساسیت نشون بدی بدتر میشه.

بی‌خیال...

یعنی میشه بیخیال بود سروش؟

معصوم چهارشنبه 9 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 04:06 ب.ظ http://www.escape1981.blogsky.com

می خندم دیگه به اینا ، ببین یارو همکارم روبروی من میشینه به من میگه تو چرا بینی تو عمل نمی کنی ؟ چاق شدی شوهرت بدش نمی آد ؟ وقتی بات ازدواج کرد این طوری نبودی ؟
قدت کوتاه ....

من هم فکر می کنم چه عجوزه ای هستم من ! بعد دوباره یه نگاه به خودم می کنم یه نگاه به اون و اون که به من می گه اونجا رو ببین بیچاره خانم سلیمانی چقدر بینیش زشته !
و من بهش میگم زشته این حرفها و اون خیط میشه!
میدونی اگر مردم اینقدر احمق نبودند الان این وضعمون نبود .عزیزم زجر بکش!

واقعا.

سروش جمعه 11 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:43 ق.ظ http://biashian.blogfa.com

وای اصلن یادم نبود! امروز کنکور دادی؟ چطور بود؟ (البته اگه فضولی نباشه!)

نمیدونم چه طور بود.:-(

سروش دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:44 ب.ظ http://biashian.blogfa.com

زهرا........ صدات در نمیاد!؟!
نگران شدم یه سرفه‌ای بکن.

حالا نمیشه عطسه کنم؟

فرزاد کافه چی شنبه 19 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:29 ق.ظ http://cafe40cheragh.blogsky.com

خب شاید از حسادتشونه... شاید...

شاید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد