واسه دله خودم...

مینویسم شاید کمی آرام شوم...

واسه دله خودم...

مینویسم شاید کمی آرام شوم...

۸

سردی ولی کناره تو با شعله ها هم نفسم 

شبی کویریم ولی با تو به بارون میرسم 

تلخی ولی با بودنت دیوونه میشم دم به دم 

شیرینیه زندگی رو نفس نفس حس میکنم 

ساکتی اما تو چشات غوغای نورو شبنمه 

میترسم از رسیدنه آینده ای که مبهمه 

با تو یه دنیا شادیم اگرچه دور و بی کسم 

از خشکیه نگاه تو به مرز دریا میرسم 

به مرز دریا میرسم ... 

دریا خوده خوده تویی که غرق طوفانه تو ام 

شب غرق زیایی میشه وقتی نگاهت میکنم   

دریا خوده خوده تویی که غرق طوفانه تو ام 

شب غرق زیایی میشه وقتی نگاهت میکنم  

 

سردی ولی کناره تو با شعله ها هم نفسم  

شبی کویریم ولی با تو به بارون میرسم  

تلخی ولی با بودنت دیوونه میشم دم به دم 

شیرینیه زندگی رو نفس نفس حس میکنم  

 

 

این آهنگ بابک جهان بخشو امروز خیلی دوست دارم. 

تازه گیا فهمیدم چقدر از دریا توی شب میترسم.  

همون دریایی که وقتی توی روشنایی بهش نگاه میکنم. یه احساسه خوب بهم میده توی شب باعث ترس میشه تو وجودم. بهم حسه خفگی میده.  

 

تا حالا شده وقتی میری نظرایی رو که واست گذاشتنو بخونی همیشه منتظره نظره یه نفره خاص باشی؟ یکی که شاید نشناسیش ولی انگار که وقتی نظرشو میبینی یه حسه خوب و جالب بهت دست میده. 

من چند وقته تو همه ی وبلاگایی که دارم منتظره این نظرم ولی انگار فقط دارم انتظار بیخودی میکشم. خودم میدونم که انتظارم خیلی کودکانست. 

 

فکر کنم این دفعه دیگه جدی جدی هرچی بینه ما بوده دیگه تمومه. فقط جفتمون یه سالو خورده ای از زندگیمونو تلف کردیم و آخرشم حتی بدونه یه خدا حافظی هرکی رفت دنباله زندگیه خودش. 

 

این دو ماه قبض موبایلم حسابی شرمندم کرد. وقتی داشتم رقمشو میخوندم باورم نمیشد دلم میخواست به ریال نباشه. یعنی یه دونه ریال نباشه دو تا ریال داشته باشه آخه شاید اونجوری یه کم بهتر بشه. 

 

کمتر از دو هفته دیگه کنکور دارم. هه هه چه جالب. 

نظرات 6 + ارسال نظر
باروون... شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:41 ب.ظ http://panahgahebarooni.blogfa.com

منتظر من بودی قطعا!!!
ترو خدا درس بخون تا یه چیز درست و حسابی قبول شی...
انقدر غصه نخور..دیدن ناراحتیت دیوونه ام میکنه..
همه چی درست میشه بهت قول میدم!
بهم سر بزن تند تند سر بزن
لینکت نکنم؟؟

حتما بهت سر میزنم.
نه لینکم نکن لطفا.

صدف شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:11 ب.ظ http://www.istgah.asantabligh.com

سلام خوبی ؟ وبلاگ قشنگی داری !یه سری هم به ما بزن ...هرچی دلت می خواد تو سایت من هست ممنون ازلطفتون راستی یه موقع واسه تبادل لینک اونم با (جایزه ویژه)اگه موافق بودی به این آدرس مراجعه کن گلم http://istgah.asantabligh.com/tabdol1.phpl

آخ جون جایزه. چی هست حالا؟

سروش شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:28 ب.ظ http://biashian.blogfa.com/

خوب چرا نمیری درس بخونی؟ برو حسابی درس بزن یه جای درست و حسابی قبول شو. یه وقت مثل ما میشی‌ها! اونوقت دوبامبی می‌افتی می‌ترکی...

احساس می‌کنم رشته‌ات تجربیه... نه؟

کاره دیگه ای به جز درس خوندن ندارم.
آره رشتم تجربیه.

غزل.م یکشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:53 ق.ظ http://www.ghazalepaeezi.persianblog.ir

ولی اینجوری فکر نکن! این یک سال و نیم خیلی خاطرات خوبی همراهش بود... تلف نشد خیلی چیزا عوض شد اما شاید نامحسوس بوده و تو ندیدی...

آره خیلی خاطره توی این یک سالو نیم بود ولی چه فایده. خودت که آخرشو دیدی.

مریم یکشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:00 ب.ظ http://www.myutopias.blogfa.com

قبض تلفن هم با من همین کار رو کرد

داستانی دارن این قبضا با ماها.

مینا یکشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:42 ب.ظ

دیدی چه راحت زد زی همه چی؟؟
حالم از این دنیا و آدماش بهم میخوره

نمیدونم چی بهت بگم مینا واقعا نمیدونم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد